جشنواره فیلم عمّار

 

 

«جشنواره‌ای مردمی بــرای انقلاب»

درباره جشنواره‌ی فیلم عمّار

 

 

مقدمه

کم کم داریم عادت می‌کنیم به استشمام عطرهایی شامّه‌نواز از دیار عمّارها؛ عادت می‌کنیم به وزش نسیمی معطر به رایحه‌ی خوش تکلیف‌‌مداری و ولایت‌مداری در اولین ماه سرد زمستان؛ به اینکه ساعاتی از شب‌های بلند دی ماه‌هایمان را به تماشای فیلم‌های نابِ جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی بگذرانیم.

اینان جوانانی هستند هم‌پیمان؛ از جنس پابرهنگانِ عزیز دل امام، که دست به زانوی خود ‌گرفته‌اند تا عَلم جهاد در راه ولایت را ـ که دو سال پیش در حوزه‌ی رسانه و سینما برداشته بودند ـ این بار برافراشته‌تر کنند، تا راه گم نشود. بینشان که می‌چرخیم، به چشم می‌بینیم و به دل می‌فهمیم که با تمام بی بضاعتی، چه خوب درک کرده‌اند این کلام امیرمؤمنان را که فرمودند:

 جشنواره فیلم عمّار

 

 

 شعار «جشنواره‌ی مردمی» اولین شاخصه‌ای است که انقلابی بودن جشنواره را به رخ میکشد. حقیقتی که در رأس برنامه‌های جشنواره قرار گرفته.

در این مجال سعی شده است در حد بضاعت گوشه‌ای از این مجاهدت مخلصانه را روی کاغذ آوریم تا دین خود را به این حرکت ارزشی ادا کرده باشیم.

 

از کجا شروع شد؟

فقدان مفاهیمی مانند تاریخ انقلاب اسلامی، جنگ نرم، فتنه‌ی 88، نقد درون‌گفتمانی و بیداری اسلامی در آثار، فیلم‌ها و سریال‌های تولیدشده در عرصه‌ی هنری کشور، عده‌ای از دلسوزان و هنرمندان انقلابی ـ که خود محصول فرهنگ انقلاب اسلامی بودند ـ را برانگیخت که دستی از آستین بیرون آورده و طرحی نو دراندازند: «جشنواره‌ی مردمی فیلم عمّار». جشنواره‌ای که آثارش به ذائقه‌ی انقلابی مردم خوش می‌آید؛ همین مردم کوچه و بازار. همین مردمی که امام امت آنها را ولی‌نعمتان انقلاب می‌خواند. جشنواره‌ای برای انقلاب.

نقطه‌ی شروع این حرکت آنجا گذاشته شد که جوانان متعهد هنرمند انقلابی بعد از واقعه‌ی فتنه‌ی 88، در یک جوشش فرهنگی، آثاری را در حد تمکّن و استطاعت خود ساختند که عمدتاً به دلیل محتوای صریح و شفافشان در آن روزهای پرغبار و پر شبهه، در هیچ رسانه‌ای رسمی‌ دیده نشد و کسی آنها را جدی نگرفت.

جشنواره فیلم عمّار

این دو عامل (فقدان محتوای انقلابی و  انکار توان جوانان متعهد) سبب شد اولین جشنواره‌ی عمار در اولین سالگرد حماسه‌ی 9 دی آغاز به کار کند. این حرکت مبارک در «دفتر مطالعات جبهه انقلاب اسلامی» به همت آقای «وحید جلیلی» پی‌ریزی شد و شکل گرفت.

همزمان با این حرکت، آموزش و تربیت نیروهای متخصص که جزو اهداف اصلی جشنواره بود نیز در دستور کار قرار گرفت. جوانان با انگیزه و مشتاق، به امید ساختن پایگاهی برای ترویج مفاهیم انقلابی، در این کلاس‌ها شرکت کرده و خود را در حد نیاز، مسلح به تکنیک‌های فنی و هنری کردند.

روحیه‌ی انقلابی این جوانان تازه نفس، پرشور و مؤمن، چنان جهشی در تولید آثار جبهه‌ی فرهنگی انقلاب ایجاد کرد که آثار ساخته‌شده از 33 اثر در جشنواره‌ی اول، به 900 اثر در جشنواره‌ی سوم رسید؛ جهشی کمّی و کیفی که در کیفیت آثار و تنوع قالب و محتوا نیز وجود داشت.

 

جشنواره‌ی سوم

آثار برگزیده‌ی جشنواره‌ی عمّار با محتواهای عمّارگونه و روشنگرانه‌ی خود، نه تنها در تهران و شهرهای بزرگ، بلکه در شهرهای کوچک و شهرستان‌های به‌ظاهر دور افتاده نیز برای مردم عزیز ایران اسلامی نمایش داده شدند. محل نمایش این آثار لزوماً سالن‌های مجهز نبوده‌اند؛ که در بسیاری از نقاط، این فیلم‌ها کاملاً بی‌تکلّف و راحت و خودمانی در اماکن مختلفی پخش شد: از مسجد و حسینیه و مدرسه و دانشگاه و حوزه گرفته تا کارخانه و مراکز هسته‌ای و زندان و دفتر امام جمعه...

طبق برآورد مسئولان جشنواره، حدود 340 هزار نفر، طی شش روز برگزاری جشنواره، فیلم‌ها را به تماشا نشستند. که این رقم برای جشنواره‌ای نوپا و کم‌مدافع در مقایسه با جشنواره‌های دیگر، بسیار قابل توجه است. البته شهرها و شهرستان‌ها و روستاهایی که به دلیل نبود امکانات، توانایی پخش آثار جشنواره را در زمان برگزاری جشنواره نداشتند، پس از برگزاری، فیلم‌های جشنواره را برای مخاطبان خود پخش کردند؛ که هنوز و همچنان پخش این آثار در اقصی نقاط کشور ادامه دارد.

دلیل استقبال مردم از فیلم‌های جشنواره عمّار ریشه در مردمی بودن موضوع فیلم‌ها، مردمی بودن مخاطب فیلم‌ها و مردمی بودن   سازندگان آنهاست؛ و این دقیقاً برآمده از نگاه حضرت آقا است به رسالت روشنفکران واقعی. مفاهیمی که در فیلم‌های این جشنواره مطرح شدند، ویترینی هستند از دغدغه‌ها و دل‌مشغولی‌های همین مردم: از «مشکلات کشاورزان در روستاهای ناشناخته» و «چگونگی آزادسازی پاوه» و «ترور دانشمندان هسته‌ای» تا «زندگی عراقیان بعد از اشغال نظامی» و «خاطرات زندانیان گوانتانامو» و «کاروان آزادی غزّه» و...

(گفتنی‌ست جشنواره‌ی عمّار با عنوان «روزهای سینمای مقاوم» با حضور وزیر فرهنگ کشور فلسطین، در سالن سعیدالمسحال غزّه نیز برگزار شد.)

 جشنواره فیلم عمّار

 

 جوان‌ها یادگرفتند، قدیمی‌ها روحیه گرفتند

حضور متفکران و هنرمندان و سینماگران انقلابی، در میان جوانان تازه‌به‌پا‌خاسته‌ی این عرصه، باعث قوّت قلب، خودباوری و تقویت روحیه و انگیزه‌ی آنها برای ادامه‌ی مسیر می‌شد. این بزرگان، بی‌ریا و افتاده، در امتداد برگزاری جشنواره، در محل برگزاری حاضر شده و در نشست‌های مختلف به گفتگو درباره‌ی هنر متعهد و انقلابی پرداختند. از این چهره‌ها می‌توان از استادان نادر طالب‌زاده، شهریار بحرانی، حجت‌الاسلام پناهیان، رحیم‌پور ازغدی، حسن عباسی، فرج‌الله سلحشور، ابوالقاسم طالبی، مسعود ده‌نمکی و مجید شاه‌حسینی نام برد. 

(فرج‌الله سلحشور نشستی درباره‌ی سینمای اسلامی داشت. بعداز جلسه، دختر جوانی معترض شده بود به وضع پوشش و آرایش زن‌ها در سریال یوسف پیامبر. سلحشور ملایم، سر بلند کرده بود و مهربان و باوقار، رو به مردم، و با لحنی سرشار از صداقت گفته بود: «حق با شماست، من اشتباه کردم، این کار درستی نبود، خداوند از سر تقصیراتم بگذرد.»)

 

 جشنواره فیلم عمّار

 تجلیل‌ها

از سه شخصیت بزرگوار در سومین جشنواره‌ی مردمی عمّار تجلیل به عمل آمد. از رحیم مخدومی و بهزاد بهزادپور و سید داوود میرباقری. برای هر سه بزرگوار ویژه‌نامه‌هایی نیز چاپ شده بود تا مخاطبان جشنواره بیش از پیش با این بزرگان آشنا شوند.

در مراسم افتتاحیه، از آقایان رحیم مخدومی و بهزاد بهزادپور تجلیل به عمل آمد. تجلیل از رحیم مخدومی، پاسداشت نویسنده‌ای بود بسیجی؛ نویسنده‌ی کتاب‌های ماندگار «جنگ پابرهنه‌ها» و «فرمانده‌ی من» و کتاب‌های «یار کجاست؟» و «مردان درد» و «یک آسمان هیاهو» و... نویسنده‌ای که بعد از جنگ نیز خود را رزمنده‌ای قلم به دست دیده و در عرصه‌های مختلف به خلق آثار ادبی پرداخته است. و دیگر تجلیل، تجلیل از بهزاد بهزادپور بود به پاسداشت سی سال جهاد فرهنگی‌اش. هنرمند بی‌سروصدا و بااستعدادی که در ایام بعد از انقلاب اسلامی، در عرصه‌های بازیگری، نویسندگی، فیلمنامه‌نویسی و کارگردانی فعالیت کرده که فیلم‌ «خداحافظ رفیق» و نمایش بی‌بدیل «شب آفتابی» از آثار ماندگار بهزادپور است. بهزادپور به هنگام تجلیل، روی سن زانو ‌زد و به نشان احترام، گرد پای پدر شهیدی را به رخ ‌کشید. در مراسم اختتامیه نیز از راوی حماسه‌های جاوید، سید داوود میرباقری تجلیل شد.

(در توضیح مراسم اختتامیه، شرح تجلیل از استاد میرباقری خواهد آمد.)

 

اختتامیه

عصاره‌ی همه‌ی تفکرات حاکم بر جشنواره‌ی عمّار را می‌شد در مراسم اختتامیه‌ی آن، به‌طور یکجا دید. جشنواره مردمی بود، پس در اختتامیه هم درها باز بود و از هیچ‌کس به‌صورت ویژه، برای اختتامیه دعوت نشد، می‌گفتند «جشنواره‌ی مردمی همه‌چیزش باید مردمی باشد؛ ساختار جشنواره مطابق با هدفش است و ازآنجا که موضوعات ما مردمی است، مخاطبانمان نیز از جنس مردم هستند؛ لذا افتتاحیه و اختتامیه نیز باید مردمی باشد.» سالن پوشیده از جمعیت بود، اما حضور نازنین‌مادران شهدا در ردیف‌های اول مراسم اختتامیه ـ که قاب عکس‌های فرزندان خود را به آغوش داشتند ـ فضای مراسم اختتامیه را کاملاً تحت‌الشعاع قرار داده بود. داخل سالن هربار که خانواده‌ی شهید یا جانبازی با ویلچرش از راه می‌رسید، جمعیت نشسته در راهرویِ‌ بینِ‌ صندلی‌ها از جا بلند می‌شدند تا با احترام راه را برای عبور باز کنند. گویی اصلاً وارد اختتامیه‌ی یک جشنواره هنری و سینمایی نشده‌ایم. بهترین جای سالن به خانواده‌ی شهدا و جانبازان تعلق گرفته. هنرمندان سرشناس که از راه می‌رسند ناچارند لابه‌لای جمعیت، جایی برای خود پیدا کنند. اعتراضی هم نیست! چون با انتخاب خودشان به جایی آمده‌اند که همه، مردم فرض شده‌اند. در مراسم، تحقیقاً، هیچ جایزه‌ای داده نشد و تقدیری صورت نگرفت، مگر با حضور یک یا چند نفر از خانواده‌ی شهدا و جانبازان بر روی سِن. منظور این بود که هرجا مجال پیدا می‌شد ادای دِینی صورت بگیرد به این خانواده‌های معظم.

از همان ابتدای شروع رسمی برنامه، تفاوت اساسی اختتامیه هم مانند ساختار کل جشنواره با جشنواره‌های دیگر معلوم بود: قرائت قرآن به مسئول اصلی جشنواره، یعنی آقای وحید جلیلی رسیده بود! بعد از تلاوت قرآن «محمدمهدی سیّار» با شعری از خود، مراسم را شروع کرد:

هنوز ماتم زن‌های خون جگر شده را     هنوز داغ پدرهای بی پسر شده را

کسی نبرده ز خاطر کسی نخواهد برد     ز یاد، خاطــره‌ی باغ شعلهور شده را

...

جنازه‌ها که می‌آمد هنوز یادم هست       جنازه‌های جوان، کوچه‌های تر شده را

نه، این درخت پُر از زخم، خم نخواهد شد    خبــــر برید دو سه شاخه تبر شده را

 

 پرداختن به خانواده‌های شهدا، جدا از مراسم‌های رسمی امثال بنیاد شهید، نیاز اساسی امروز انقلاب است و این مهم اگر در این زمان ادا نشود دیگر هیچ جایی برای جبران نخواهد یافت، چرا که قافله‌ی شهدا سریعتر از آنچه بپنداریم، در حال ترحیل مادران و پدران به نزد خود هستند.

جشنواره فیلم عمّار

دبیر جشنواره‌ی سوم، آقای نادر طالب‌زاده، توجه حضار را به مسئله‌ی پیچ تاریخی که مقام معظم رهبری، مدام به آن تأکید می‌کنند جلب کرد و در صحبت‌های خود از پیشرفت‌ها و پتانسیل‌ها گفت: «در انقلاب اسلامی ظرفیتی وجود دارد که استفاده از آن هنر است؛ انقلاب معدن طلاست. در حوزه‌ی سینما و آثار تصویری از ظرفیت هنری بچه‌های انقلابی خوب استفاده نشده و استعدادهای درخشانی در این حوزه وجود دارد که باید کشف و پرورش داده شوند. امروز ایران الگو و سردمدار این بیداری اسلامی است و خداوند نور و محبت خود را در این نیروهای انقلابی قرار داده که جلوه‌ای از نور خدا در آثار این جشنواره نمایان است، چراکه این حرکت متصل به همان منبعی است که آینده‌ی درخشانی را خواهد داشت.»

بعد از ایشان، آقای عزت‌شاهی سخنرانی کردند: «از اینکه خانواده‌ی معظم شهدا فضای این جشنواره را عطرآگین کرده‌اند، خرسندم؛ و ما هر کاری انجام دهیم، بازهم نمی‌توانیم گوشه‌ای از فداکاری این عزیزان را جبران کنیم. خانواده‌ی شهدا قدردان این جمعیت فرهیخته (متولیان جشنواره‌ی مردمی فیلم عمّار) هستند که دست به چنین حرکتی زده‌اند. در این عرصه، هر فرد با هر توان و ظرفیتی که در اختیار دارد، باید به میدان بیاید، هر چند با امکانات کم و محدود.»

برنامه‌ی بعدی اختتامیه تجلیل از شخصیت «سید داوود میرباقری» بود. این تجلیل چنان باشکوه رقم خورد که خبرگزاری‌هایی که تاکنون جشنواره‌ی عمّار را نادیده گرفته بودند، مجبور به انعکاس خبری آن شدند، تا مبادا انتشار عکس‌العمل‌های این کارگردان معروف را از دست بدهند. در ابتدای تجلیل از میرباقری، کلیپی از فعالیت‌ها و پشت صحنه‌ی سریال مختارنامه پخش کردند. سپس کلیپی درباره‌ی ارتباط تصویری آقا با عوامل پشت صحنه سریال مختارنامه، در هنگام تولید آن. این کلیپ آنقدر غریب و دلنشین بود که مخاطبان همه غرق در تعجب و حیرت شدند. بعد، همراه با پخش نوحه‌ای مناسب حال ایام، قبل از آنی که میرباقری بخواهد بیاید روی سِن، از مادران شهدا دعوت شد که قبل از میرباقری بیایند بالا، تا آنها دسته‌جمعی از میرباقری تجلیل کنند. میرباقری وقتی روی سِن آمد، در حالِ خودش نبود. مستِ مست بود: مستِ مست. نمی‌دانست چه بکند. تماشاچیان، ممتد او را تشویق می‌کردند و او، خمیده در برابر مادران شهدا، اشاره می‌کرد که این شیرزنان شایسته‌ی تقدیرند و نه من. بعداز چند دقیقه تشویق شدن، میرباقری وقتی پشت تریبون قرار گرفت، از پیِ سکوتی کوتاه، کُند و کش‌دار و با صدایی لرزان و گریان ـ از شوق ـ گفت: «ما همیشه مدیون خون شهدا هستیم و من هرگز این شب به‌یادماندنی را که خستگی دو دهه‌ی فعالیت طاقت‌فرسای تاریخی را از من گرفت، فراموش نمی‌کنم. امیدوارم این جشنواره به اهداف عمّارگونه‌ی خود رسیده باشد و در راه روشنگری خود ثابت‌قدم بماند، همان‌طور که حضرت علی فرمودند: هرجا حقی را خواستید ببینید، عمّار را ببینید.» و بیش از این حرف زدن را صلاح ندید، که اگر می‌خواست بیش حرف بزند، باید حرف‌هایش را با گریه مخلوط می‌کرد، که.. نکرد. بغض کرد و کنار کشید و در برابر تشویق ممتدِ تماشاچیان سر فرود آورد و احترام کرد. در پایان با اهدای قطعه کاشی‌ای از حرم حضرت عباس از استاد میرباقری تقدیر شد. وقتی میرباقری برای دریافت هدیه‌اش از دست یکی از مادران شهدا به سمت او رفت، مادر، علاوه بر کاشیِ حرم، وصیت‌نامه‌ی فرزند خویش را هم با بغض به میرباقری تقدیم کرد.. این تجلیل برای داوود میرباقری مثل رؤیا زیبا بود و مثل خواب باورنکردنی. الحق که خستگی دو دهه کار طاقت‌فرسای تاریخی از تنش بیرون رفت.

 

 جشنواره فیلم عمّارجشنواره فیلم عمّارجشنواره فیلم عمّار

 

بعد از میرباقری، حضور علیرضا قزوه و شعر زیبایی که خواند، شبِ‌ سومین مراسم اختتامیه فیلم عمّار را خاطره‌انگیز‌تر کرد. بعد از قزوه، خانم هنرمندی فرانسوی که در میان حضار بود با کسب اجازه خود را به پشت تریبون رساند. (در جشنواره عمّار هر کس اراده می‌کرد می‌توانست پشت تریبون برود، حتی اگر خارجی می‌بود!) این خانمِ شیفته‌ی انقلاب اسلامی، بعد از دیدن قطعه‌ی شهدا در بهشت زهرا، خود را به جشنواره رسانده بود و بعد از دیدن این‌همه تجلیل از خانواده‌ی شهدا، با شعفی خاص رو به جمعیت گفت: «میشل فوکو فیلسوف معروف فرانسوی می‌گوید: انقلاب اسلامی یک پاسخ روحانی است به مردم جهان. انقلاب ایران نه تنها فقط برای مردم ایران است، بلکه برای تمام بشریت است».

در بخش پایانی اهدای جوایز برندگان انجام گرفت، از 900 اثر تصویری ارسالی،70 اثر به بخش مسابقه راه یافتند که از این میان 26 اثر به‌عنوان برگزیده معرفی و فانوس زرّین و یک سکه بهار آزادی دریافت کردند. در مورد پشتیبانی مالی جشنواره نیز، اینطور عنوان می‌شد که جشنواره‌ی عمّار، نه به ارشاد، نه به سازمان تبلیغات، نه به سپاه، نه به شهرداری و نه به هیچ ارگان و سازمان دیگری وابسته نیست.

برنامه‌ی اختتامیه، با سخنرانی پرشور حاج سعید قاسمی درباره‌ی فتنه‌ی88 به پایان رسید. ایشان در پایان صحبت‌هایش با دست به جمعیت و بعد به عوامل اجرایی جشنواره اشاره کرد و با تاکید تکرار کرد که:

اِن تَنصراللّهَ یَنصرکم... اِن تَنصراللّهَ یَنصرکم... و یُثبّت اقدامکم

آری، امام(ره) منتظر حرفه‌ای‌ها نماند و امام(عج) منتظر حرفه‌ای‌ها نمی‌ماند.